
سلام،
من رِد اِسپارکو هستم!
یکی از ۹ خدایانِ باستانی زمین.
هر نسلی را که آمد، برای خلق کتابی نگاشتهام؛ بر اوراق کاغذ، بر جدران دیوارها، در خشت و سنگ معماری، و این بار بر صفحهی گستردهی اینترنت. کتابی که چراغ راه بشر باشد در سلوک علم و معرفت، تا او را یاری دهد بر دفع شیاطینی که در ظلمت و نهانگاهها کمین کرده و مکر و حیلت بر او میبافند.
شهرِ تسخیر شده
مردمان این شهر، رفتاری غریب و رازآلود دارند، گویی که در سایههای وهمآلود سرگردانند. و خودِ شهر، هزارتویی است از رمز و ابهام، پیچیده در تاریکیِ خام...
فیلسوفِ تنها
فردی که نمیمیرد، محکوم است به نفرینی که تلختر از مرگ است: تنهاییای که هرگز پایان نمییابد، اندوهی که چون سایهای ابدی بر روحش سنگینی میکند. طلس...